قبل از اینکه بگوییم ریبرندینگ چیست فرض کنید که شما 20 سال پیش اتومبیل بسیار خوبی را خریداری کرده و تا امروز ازآن استفاده میکنید. آن اتومبیل دیگر جذابیت سابق را ندارد، قطعات آن فرسوده و خراب شده است، ممکن است رنگ و روی آن رفته باشد و زود به زود شما را در مسیر بگذارد و اصطلاحاً خرجتراشی میکند و شما دیگر نمیتوانید به خوبی ازآن استفاده کنید. حال شما دو راه دارید:
- اتومبیل را تعمیر اساسی و رنگ کنید تا دوباره قابل استفاده شود.
- اتومبیلتان را عوض کنید و یک اتومبیل بهتر بخرید.
در این مثال اگر اتومبیل را برند فرض کنیم. برندهایی وجود دارد که احتیاج به بازسازی و یا تغییر دارد و ادامه دادن کسبوکار با آن برند چیزی جز هزینهی اضافی برای صاحب کسبوکار ندارد. در این مقاله میخواهیم ببینیم چه زمان لازم است برند را تغییر و چه زمان آن را بازسازی کنیم. با من همراه باشید.
چرا باید برندسازی کنیم؟
قبل از شروع این مبحث میخواهیم کمی دربارهی برندسازی با هم گفتگو کنیم.
با دیدن اتومبیل BMW به یاد چه چیزی میافتید؟
اتومبیل بنز به نظر شما مناسب برای چه تیپ افرادی است؟
نظرتان دربارهی خودروی پژو 206 چیست؟
معمولا در شروع هر کسبوکار، برندسازی آخرین چیزی است که ذهن صاحب آن کسبوکار را به خود درگیر میکند. مسائل مربوط به خرید محصول یا تولید خدمت، مدیریت کارمندان و یا فروش و… فرصتی برای فکر دربارهی اینکه از چه فونتی استفاده کنم و برند من چه شخصیتی داشته باشد نمیگذارد به همین دلیل موضوع برندسازی بسیار مهجور مانده و کمتر به آن توجه میشود.
باید گفت شاید مهمترین کاری که باید در هر کسبوکاری انجام شود برندسازی است. متاسفانه در کشورمان کمتر به این موضوع توجه میشود. موضوع برندسازی در ذهن بیشتر افراد چیزی فراتر از انتخاب یک اسم برای کسبوکارشان نیست. به همین علت است که ما کسبوکارهای زیادی میبینیم که با شکست مواجه میشوند و یا از سطح معمولی فراتر نمیروند. اما در این بازار داغ رقابت که دیده شدن حرف اول را میزند، اگر شما دارای مزیت رقابتی خاصی نباشید محکوم به شکست هستید. درعین حال شما بسیاری از برندها را میبینید که برندسازی بسیار خوبی داشته و همیشه در ذهن مشتری نقش میبندند و درنهایت محصولشان توسط مشتری انتخاب میشود. برند ما مهمترین مزیت رقابتی ما است همانطور که میدانیم تفاوت دو شرکت بزرگ اپل و سامسونگ در همین اصل است. شاید در عمل هر دوی این کمپانیها محصول مشترکی و با کیفیتی تولید میکنند اما چرا عدهای حتی با وجود قیمت بالاتر ترجیح میدهند یکی را خریداری کنند؟
و یا کمپانیهای اتومبیلسازی بزرگ فرانسوی و آلمانی و یا ایتالیا و آمریکایی که در هرکدام فقط برندهای خاصی است که بسیار معروف و معتبر بوده و افراد ترجیح میدهند از محصولات آنها خرید کنند. جواب قطعا در برندسازی نهفته است. این مهم است که پس از مشاهدهی محصولتان مشتری چه صفتی در ذهنش نقش ببندد.
چه زمانی باید از ریبرندینگ استفاده کنیم؟
در مثال اتومبیل دیدیم که شما یک برند داشته و زمان زیادی است که از آن استفاده میکنید. خرابی و فرسودهشدن در برند میتواند تغییر در نیازهای جامعهی هدفما باشد و یا تغییر در استراتژیهایی که شاید قبلتر برایمان مهم بوده و امروز با توجه به شرایط، دیگر اهمیتی ندارد. برای اینکه بیشتر با این موضوع آشنا شویم لازم است یک تعریف دقیقتری از ریبرندینگ به شما بگوییم.
ریبرندینگ یعنی تغییری که توسط آن حسی که به مخاطب منتقل میشود تغییر کند. مخاطب باید برای برند ما شخصیت خاصی قائل شود و این شخصیت باید با سایر محصولات دیگر برندها متفاوت باشد. یعنی ما تصویر برند خود را در ذهن مشتری بازسازی میکنیم و هدفمان هم از این کار افزایش فروش و بهرهوری است.
شاید جالب باشد بدانید بسیاری از شرکتهای بزرگ و سرشناسی که امروز از آنها نام میبریم، در مراحل اولیه برندسازی موفق عمل نکرده باشند اما با استفاده از ریبرندینگ توانستهاند به موفقیتهای بسیار بیشتری برسند. Uber نامی که در سراسر دنیا شنیده شد نتیجهی یک ریبرندینگ بسیار موفق بوده است. Uber نامی آشنا حتی در کشور ماست که به علت تحریمها نتوانست میزبان این شرکت بزرگ تاکسی اینترنتی باشد. (برای آشنایی بیشتر با اوبر و خدماتش میتوانید مقاله داستان شکل گیری اسنپ را مطالعه کنید)
آیا ریبرندینگ کار درستی است؟ یا کلا برند را تغییر دهیم؟
با وجود تمام مزایایی که دربارهی ریبرندینگ گفته شد، Rebranding کاری بسیار پیچیده و دارای ریسک زیادی است. شرکت اوبر پس از تغییر لوگوی خود، برای 44 درصد از افراد ناشناخته بود. پس قبل از انجام این کار باید اطلاعات لازم و دلایل درستی و نادرستیِ این کار را بدانیم.
- تغییر لوکیشن: اگر از سطح شهری وارد سطح بین شهری و استانی شده و یا میخواهید وارد بازار رقابت بینالملل شوید شاید لوگو و یا برند و پیامی که انتخاب کردهاید مناسب سطح بازار جدید نباشد در این مورد بهتر است شما به فکر ریبرندینگ باشید.
- تغییر در مخاطب هدف: ممکن است مخاطبین هدفی که انتخاب کردهاید مناسب با احوالات برندتان نباشد؛ و پیام شما را به درستی به ایشان منتقل نکند. این تغییر میتواند در مکان، محصول و یا قیمت و نوع تبلیغات شما باشد، درنتیجه برند شما باید ریبرند شود.
- تغییر در استراتژی: ماموریت و چشمانداز ارزشهای بیزینس شما بهطور کلی هر تصمیمی که میگیرید را تحتتاثیر قرار میدهد. تغییر در این موارد ممکن است ما را ملزم به ریبرندینگ کند.
- پیوند کمپانی: زمانی که دو کمپانی با یکدیگر ادغام میشوند در واقع دو برند وجود دارد که عملا هیچکدام قابل استفاده نیست و لازم است ریبرندینگ انجام شود.
مهمترین تصمیم در ریبرندینگ باید تشخیص این مسئله باشد که لازم است Rebranding جزیی انجام شود یا کلی؟
لازم است بدانید هرچقدر برند شما محبوبتر و شناخته شدهتر باشد ریسک انجام ریبرندینگ برای شما بالاتر است. اگر کسبوکار شما بالغ شده و سن و سالدار است بهتر است به ریبرندینگ جزیی بسنده کنید، تا بتوانید وفاداری افراد به برند خودتان را حفظ کنید.
اما اگر در حال حرکت به یک بازار بزرگتر و حتی مخاطبین هدف جامعتری هستید و یا ارزش و ویژن در کمپانی شما دارای تحولهای عمیقی شده است در این موارد لازم است تغییرات کمی بیشتر و کلیتری به شکل و شمایل برند خود دهید.
معرفی برخی شرکتهای ایرانی که ریبرندیگ کردهاند:
اگر بخواهیم چند شرکتی که ریبرندیک کردهاند را معرفی کنیم شاید بتوانیم صدها شرکت را نام ببریم اما در ادامه برخی از آنهایی که کمی نسبت به دیگران معروفتر هستند را معرفی میکنیم.
ریبرندینگ تپسی:
یکی از شرکتهایی که اخیرا ریبرندینگ انجام داده شرکت تاکسی اینترنتی تپسی است که به گفته کارشناسان، این اقدام شتابزده و فقط در جبران ریبرندینگ اسنپ صورت گرفته است. اما جدا از این مباحث این اقدام تپسی به دلیل ایجاد تغییر در هویت و شخصیت برند انجام شده است. در طراحی جدید این مجموعه از دو رنگ مشکی و نارنجی که نسبت به لوگوی قبلی گرمی خاصی دارد همچنین لوگوتایپ آن با فونت اختصاصی آن چهره منحصر به فردی به آن داده. اما آیا تغییر ایجاد شده از نظر مخاطب نیز جذاب است یا خیر! در کنار همه این موارد شباهت این لوگو به لوگوی برخی شرکت های خارجی و داخلی بحثی است که در زمان انجام این تغییر در شبکههای اجتماعی به شدت رایج شده بود.
ریبرندیگ زودفود:
استارتآپ زود فود که در زمینه تهیه و ارسال غذا فعالیت میکرد و رابطی بود بین رستوران ها و فست فود ها و مشتری نهایی که غذا را از رستوران به دست مشتری میرساند. بعد از توافق با اسنپ برای فروش امتیازش و واگذاری برند زود فود به اسنپ به جهت پیوند این دو شرکت به هم برند جدیدی شکل گرفت به نام اسنپ فود که ترکیبی بود از اسنپ (برگرفته از نام اسنپ) به همراه فود (برگفته از نام زود فود). این مجموعه در حال حاضر هم بصورت اختصاصی در وبسایت و اپلیکیشن اسنپ فود و همزمان در اپلیکیشن اصلی اسنپ در دسترس است و درستی به این سرویس را برای مخاطبین افزایش داده . همچنین سهم بازار این مجموعه نسبت به رقبای آن مانند ریحون، چیلیوری به شدت افزایش یافت. البته با ریبرندینگ کلی مجموعه اسنپ مجدد در طراحی لوگوی این مجموعه تغییراتی ایجاد شد. در بخش معرفی استارتاپهای ایرانی میتوانید داستان موفقیت شرکتهای ایرانی و خارجی را مطالعه کنید.
10 قدم اصلی در ریبرندینگ
در این بخش میخواهیم به صورت کلی اطلاعاتی دربارهی نحوهی ریبرندینگ برایتان مطرح کنیم.
- در مرحلهی اول باید مخاطبان هدف خودتان را دوباره تعیین کنید.
- بازار مورد نظر خودتان را پیدا کنید.
- ارزشها و چشمانداز و اهداف شرکت خود را مجددا تعریف کنید. برای اینکار به این سه سوال پاسخ دقیق بدهید: چه کاری انجام میدهید؟ چطور انجامش میدهید؟ چرا انجامش میدهید؟
- نام برند جدیدتان را تعیین کنید. (ممکن است نامتان همچنان قابل استفاده باشد و فقط نیاز به تغییر کوچکی دارد)
- برای برند جدیدتان یک شعار تعیین کنید.
- باید برای برند خود یک شخصیت بسازید. (شرکت بنز)
- لوگوی خود را با توجه به تغییرات جدید مجددا طراحی کنید.(زیبایی در سادگی است)
- رنگها اشکال و تصاویر برندتان را با توجه به شخصیت برند تعیین کنید.
- فونت و تایپوگرافی برندتان را بر اساس نیاز و به صورت ثابت برای برندتان تعیین کنید.
- دستورالعمل راهنمای برندتان را ایجاد کنید. (برای اینکه بدانید در هر بخش باید از چه المانهایی استفاده کنید.)
دراین مقاله سعی کردم تا اطلاعاتی کاملا مفید و کاربردی دربارهی ریبرندینگ دراختیارتان قرار بدهم. اگر میخوای اطلاعات بیشتری دربارهی برند بدست بیاورید به صفحهی آموزش برندینگ مراجعه کنید.
بدون دیدگاه